معنی مقارن، درراه، برای اینده، روی، بسوی، بطرف، نسبت به، درباره، نزدیک به, معنی مقارن، درراه، برای اینده، روی، بسوی، بطرف، نسبت به، درباره، نزدیک به, معنی krاcj، bccاi، fcاd اdjbi، cmd، fsmd، fzct، jsfت fi، bcfاci، jxbdl fi, معنی اصطلاح مقارن، درراه، برای اینده، روی، بسوی، بطرف، نسبت به، درباره، نزدیک به, معادل مقارن، درراه، برای اینده، روی، بسوی، بطرف، نسبت به، درباره، نزدیک به, مقارن، درراه، برای اینده، روی، بسوی، بطرف، نسبت به، درباره، نزدیک به چی میشه؟, مقارن، درراه، برای اینده، روی، بسوی، بطرف، نسبت به، درباره، نزدیک به یعنی چی؟, مقارن، درراه، برای اینده، روی، بسوی، بطرف، نسبت به، درباره، نزدیک به synonym, مقارن، درراه، برای اینده، روی، بسوی، بطرف، نسبت به، درباره، نزدیک به definition,